ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
ما و آنها
همه مان روی هم رفته فقط آدم های معمولی هستیم
من و تو
فقط خدا می داند که دلخواه ما باشد
از پشت سر فریاد زد به پیش
و سربازهای خط مقدم به خاک افتادند
و ژنرال نشت و خط های نقشه
جا به جا شدند
سیا و کبود و زخمی و زیلی
هیچکس به هیچکس نیست شیر تو شیر عجیبی است
آخرش هم باید دور خودت بگردی و بگردی و بگردی
مرد پوستر به دست گفت
مگر نشنیده ای که این فقط یک جنگ زرگری است
مرد تفنگ چی گفت:گوش کن پسرم
آن تو برای تو هم جایی است
بی پول و پله
کاریش نمیشود کرد اما همه جا فراوان است
پولدار و بی پول
و کی انکار می کند که همه جنگ ها بر سر همین است
بیرون از راه روز شلوغ و پر کسب و کاری است
فکرهایی در سر دارم
پیرمرد که پول یک چای و یک تکه نان را نداشت مرد.
ترجمه ی خیلی بدی ست دوست من